آرنيكاآرنيكا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

coopolpa

روزت مبارک اي فرشته مهربان مادر

به دنیا آمدم تنها، با ترس و گریان که در آن لحظه تو مرا در آغوش گرفتی .... تنهایی ، ترس و غصه همه برایم در آغوشت بی معنی شد. در ناتوانی و ضعف تمام بودم که به من جان دادی و عصاره وجودت را به من اهدا کردی .... به هر بهانه به من گفتی "عاشقم هستی" ولی من اینقدر درگیر بزرگ شدنم بودم که یادم رفت محبتت را پاسخ دهم و اما تو بی دریغ به من عشق ورزیدی .... من رشد کردم و بزرگ شدم به حدی که می خواهم موجود دیگری را به این دنیا بیاورم و جای تو را بگیرم ... اما نه ... تو یکی بودی و هستی تو "مادر" من هستی و بی نظیری.... روزت مبارک ای فرشته مهربان که تنها در این روز یادم می افتد چقدر عاشقتم و بودنت چقدر به زندگیم ارزش می دهد.... روزت مبارک اي تويي که...
11 ارديبهشت 1392

خاطرات عید 92

روز 28 اسفند تا 10 شب سرکار بودم اما با انرژی و با هزار تا امیدو آرزو که یه چند روزی حسابی با دخترکم حال می کنم ... اونجوری که دلم می خواد صبح ها تا هر وقت دلمون خواست با هم می خسبیم بعد براش یه صبحونه مفصل درست می کنم تا نوش جونش بشه و لباسهای خوشگلش را که با کلی ذوق خریده تنش می کنم و با هم می ریم عید دیدنی و حسابی با هم خوش می گذرونیم از تصور تک تک با هم بودن ها ته دلم قنج می رفت و انرژیم را دوبرابر می کرد که کارهای عید را  هر چه زودتر انجام بدم. کارهای خونه تکونی و خرید را خیلی زود شروع کردم و به موفع هم کارها تموم شد اما نمی دونم یه دفعه چی شد!!! صبح 29 ازخواب بیدار شدیم و حموم عیدمون را رفتیم حسابی شستمت . لپهای گردت مثل گل انار...
20 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به coopolpa می باشد